25 اصل موفقیت( جک کنفیلد)



25 اصل موفقیت( جک کنفیلد)

قسمت دوم

 اگر قرار بود باور دیگران نسبت به ما و رویاهایمان پیش شرط موفقیت ما باشد ، اکثر ما هرگز به هیچ جا نمی رسیدیم . شما باید تصمیم خودرا در مورد چیزی که می خواهید ، براساس خواسته ها و اهداف خودتان بنا کنید، نه اهداف ، خواسته ها ، نظرات و قضاوتهای دیگران . به حرف دلتان گوش دهید .

 

اصل ششم : برعکس یک انسان بد گمان و منفی فکر کنید .                                                                             فکرش را بکنید که موفقیت در زندگی چقدر ساده تر می شود اگر مدام انتظار داشته باشید که جهان از شما حمایت کند و به شما فرصت دهد . تحقیقات بسیاری وجوددارد که نشان می دهد موج مثبت انتظارات افراد موفق ، دقیقا تجارب مطلوب و مورد انتظار ایشان را به سوی آنها جذب می کند .

آیا در برهه ای از زندگی اتفاق وحشتناکی برایتان نیافتاده که بعدها آن را یک موهبت الهی بدانید ؟   "هر حادثه منفی در بطن خود ، بذری از یک امتیاز معادل و یا حتی بزرگ تر دارد ."     ناپلئون هیل                    اصل ماجرا درک این موضوع است که هرآنچه الان اتفاق می افتد ، در آینده بهتر خواهد شد پس در هر شری به دنبال شوری باشید . هر چقدر بیشتر دنبال این خوبیها بگردید، زودتر و بیشتر به آن می رسید . اگر این طور فکر کنید که خیر و خوبی در پیش است ، هنگام انتظار برای آن ، کمتر احساس ناراحتی و نومیدی خواهید کرد .

 

 

افراد موفق هرتجربه ای رایک فرصت قلمداد می کنند . در هر گفته گویی با این ایده شرکت می کنند که حاصلش مطلوب خواهدبود و می دانند که آنچه دنبالش هستند و انتظارش را می کشند ، خواهند یافت . اگر "خوبی" را یک تصادف ندانید و برای هر کس و هر چیزی که در زندگیتان پدیدار می شود دلیلی قائل شوید، و باور کنید که جهان شما را به سوی سرنوشت نهایی تان که همان یادگیری ، رشد و موفقیت است هدایت می کند . آن وقت هر حادثه ای را هر چقدر هم که سخت و چالش برانگیز باشد ، به چشم فرصتی از غنا بخشیدن به زندگی خود و پیشبرد آن خواهید دید .

 

اصل هفتم: قدرت نهفته هدف گذاری را آزاد بگذارید .                                                                                                                                           "اگر می خواهید شاد باشید ، هدفی برگزینید که افکارتان را هدایت کند ، انرژی تان را آزاد کند و الهام بخش و امیدوار کننده باشد ."                                          اندرو کارنگی                                                        وقتی که هدف زندگی تان را دانستید ، رویایتان را شناختید و نیازها و خواسته های واقعی خود را تعیین کردید ، باید آنها را به اهدافی خاص و سنجش پذیر تبدیل کنید و با اطمینان از دست یافتن به آنها وارد عمل شوید . کارشناسان علم موفقیت می دانند که مغز یک ارگانیسم هدف جو است . هرهدفی که برای ضمیر ناخداگاه خود تعریف کنید ، شبانه روز برای دستیابی به آن تلاش خواهد کرد.

 

وقتی اهداف خودرا تعیین می کنید ، حتما چند هدف بزرگ انتخاب کنید که باعث رشدتان شود . هدف های شایسته اینگونه اند یعنی ، اهدافی که برای دستیابی به آنها ناگزیر به رشد و پیشرفت شوید ، بد نیست که بعضی از اهدافتان شما را به زحمت بیندازد . چرا ؟ چون هدف نهایی علاوه بر دستیابی به اهداف مادی این است که استاد زندگی شوید . برای این کار باید مهارت های جدیدی بیاموزید ، نگاه تان را نسبت به آنچه که ممکن است توسعه دهید ، روابط جدیدی خلق کنید و بیاموزید که چگونه بر ترس ها ، ملاحظات و موانع پیش روی تان فایق آیید .

درک این نکته بسیار اهمیت دارد که به محض تعیین هدف ، سه چیز باعث جلوگیری از حرکت بیشتر مردم می شود ، اما نه شما !اگر شما این سه اصل را به عنوان بخشی از روند کار بدانید ، با آنها به نحو شایسته برخورد خواهید کرد و نمی گذارید مانع پیشرفتتان شود . این سه اصل ، "ملاحظات"، " ترس ها "و" موانع موجود درراه موفقیت "است .

 

اما مواجهه با این ملاحظات چیز خوبی است . آنها نشان می دهندکه ضمیر نا خودآگاه شما  چطور جلوی حرکت تان را می گیرد . حالا که آگاهانه با آنها برخورد می کنید ، می توانید راه حل پیدا کرده و از آنها عبور کنید .اما ترس یک احساس است شاید ترس از شکست ویا ترس از مضحکه شدن را تجربه کنید . شاید از اینکه دچار آسیب عاطفی و یا جسمی شوید ، بترسید . شاید ازاینکه پس اندازتان را از دست بدهید ، بترسید . اما بدانید این ترسها غیر طبیعی نیستند و تنها بخشی از روند کارند .

 

"هدفی که انتخاب می کنید باید آن قدر بزرگ باشد که در مسیر دستیابی به آن، به انسانی ارزشمند بدل شوید . "                      جیم ران                                                                        برای دستیابی به یک هدف بزرگ باید انسان بزرگی باشید . باید مهارتهای تازه ،طرز تلقی نو و توانایی های جدیدی کسب کنید . باید رشد کنید چرا که تنها در این صورت ، رشد شما دائمی خواهد بود . چیزهای مادی از بین می روند ، اما استادی و مهارت ، یعنی همان چیزی که درراه دستیابی به اهداف خود به دست می آوردید، از بین رفتنی نیست .

 

اصل هشتم : اهداف را به قطعات کوچکتر تقسیم کنید.                                               "راز پیشرفت ، در آغاز راه است . راز آغاز کردن نیز در تقسیم وظایف پیچیده و طاقت فرسا ، به کارهای کوچکتر و قابل کنترل است . آن وقت است که می شود اولین گام را برداشت."     مارک تواین

 

بعضی اوقات اهداف بزرگ ما در زندگی چنان عظیم و دست نیافتنی به نظر می رسند که فراموش می کنیم این اهداف از مجموعه کارهای کوچک و دست یافتنی تشکیل شده اند . در واقع تقسیم کردن یک هدف بزرگ به اجزای کوچکتر ، و دستیابی به یک یک آنها به نوبت ، دقیقا راه دستیابی به هرهدف بزرگی است .

راههای مختلفی برای تعیین مراحل عملی دستیابی به هدف وجوددارد.می شود با افرادی که قبلا به هدف مشابه رسیده اندمشورت کرد و از آنها این مسائل را جویا شد .به یاد باشید که هیچ ایرادی ندارد اگر ندانید چطور کاری را انجام دهید . و هیچ اشکالی ندارد از کسانی که می دانند ، راهنمایی بگیرید . عادت کنید که بپرسید: " می شه به من بگید چگونه ... "؟" چه باید بکنم""؟"" شما چگونه این کار رو .انجام دادید ؟" آنقدر تحقیق کنید و سوال بپرسید تا یک برنامه عملی و واقع گرایانه برای رساندن خودتان از جایی که هستید، به جایی که می خواهید بروید، تهیه شود .

 

یکی از قدرتمندترین ابزاری که انسانها ی بسیار موفق برای تقسیم اهداف ، تسلط بر زندگی ، و افزایش قدرت تولید خود به کار می برند ، برنامه ریزی برای روز بعد ، یک شب پیش از آن است . موثر بودن این رویکرد در کسب موفقیت دو دلیل عمده دارد: 1)اگر شب قبل برنامه ریزی کنید و چند دقیقه ای دقیقا روند کاری روز بعد را تجسم کنید ،ضمیر نا خودآگاه تان تمام شب به آن فکر خواهد کرد. باخلاقیت تمام هر مشکلی حل خواهد شد و نتایج مطلوب را کسب خواهید نمود .

 

2) با تهیه فهرست اجرایی روز بعد،یک شب قبل از آن ، می توان با شتاب کار را آغاز کرد . در آن صورت دقیقا می دانید که چکار می خواهید بکنید و با چه ترتیبی آن را انجام خواهید داد . بعلاوه مقدمات لازم برای انجام کار را هم پیشاپیش آماده کرده اید .

 

 

اصل نهم :رد پای موفقیت                                                              یکی از نعمت های زندگی در جهان امروز که سرشار از فراوانی وفرصت های بی شمار است ، آن است که تقریبا برای هر کاری که بخواهید انجام دهید ، قبلا کسی بوده که آن را تجربه کرده باشد .پس با مطالعه کتابهای مربوطه ، مشورت با افراد موفق در آن زمینه وانتخابهای درست ، راه رسیدن به موفقیت را کوتاه تر می کنید.چون تنها کاری که شما باید بکنید ،به کار بستن برنامه ای است که این افراد ارائه می دهند.

 

سه راه برای جستجوی نشانه ها وجود دارد :1)مربی و یا یک استاد پیدا کنید. از منابع اینترنتی ، کتاب و برنامه های صوتی استفاده کنید .2)کسی را پیدا کنید که پیشاپیش کاری را که می خواهید بکنید، انجام داده باشد. از او بپرسید و در رابطه با مسیر حرکتتان راهنمایی بخواهید . 3) از افراد موفق بخواهید که در کنار آنها کار آموزی کنیدو یا حداقل یک روز کاری درکنارشان باشید .

اصل دهم :ترمز را رها کنید .                                                                                                                                       بیشتر مردم درراه زندگی ، با ترمز دستی محکم ، آن هم ترمز روان شناختی حرکت می کنند . تصویری منفی از خودشان در ذهن دارند و یا هنوز آثار پر قدرت تجارب بد آزارشان می دهد . باورهای غلطی درباره واقعیت دارند ویا احساس گناه کرده و به خودشان شک دارند . حتی اگر تلاش کنند که به هدفی برسند ، این تصاویر منفی و حریم امن از پیش ساخته شده همیشه آنها را از انجام نیت خیرشان باز می دارد . هرچقدر هم که تلاش کنند فرقی نمی کند .

اما انسانهای موفق دریافته اند که به جای افزایش قدرت اراده به عنوان موتور محرک موفقیت ، راحت تر است که ترمز را خلاص کنند و از دست افکار منفی و محدود کننده رهایی یافته و تصاویر ذهنی خودرا تغییر دهند .پس از حریم امن خود خارج شوید . این حریم از مجموعه بایدها و نبایدها و نمی توانم ها ساخته شده . همین طور عقاید بی اساس دیگری که در طول زندگی به واسطه افکارو تصمیم های  منفی خود گرد آورده و تقویت کرده اید.

 

مفهوم مهمی که افراد موفق آن را خوب درک می کنند ، این است که هرگز نباید در جا زد . شما نباید با تکرار افکار همیشگی ، باور به همان عقاید قدیمی و گفتار و رفتار تکراری خود ، یک تجربه نا موفق را بارها وبارها تکرار کنید.

 

تا وقتی از شرایط فعلی خود شاکی هستید ، ذهن تان روی آن متمرکز می شود . صحبت ، تفکر و نوشتن دائم راجع به شرایط فعلی ، باعث تقویت دائم همان مسیرهای عصبی در مغزتان می شود که شما را به شرایط فعلی رسانده ،به این ترتیب شما دائما همان امواجی را گسیل می کنید که باعث جذب افراد و شرایط فعلی می شود. برای تغییر این چرخه باید راجع به واقعیتی که می خواهید پدید آورید فکر کنید ، صحبت کنید و بنویسید . باید ضمیر نا خودآگاهتان را با افکار و تصاویر نو از این واقعیت جدید انباشته کنید .

 

"نمی توانیم مشکلات مهمی که با آن مواجه ایم ، با همان سطح فکری که این مشکلات را پدید آورده ، حل کنیم ."                         آلبرت انیشتن

 

با تایید خود،گفتار ذهنی درونی تان را تغییر دهید . یک راه برای وسعت دادن به حریم امن تان ، بمباران ضمیر نا خودآگاه با افکار و تصاویر ذهنی جدید است . درست مثل اینکه تمام اهدافتان پیشاپیش محقق شده باشد . نام این تکنیک "تایید کردن " است .

 

برای آنکه جملات تایید آمیز شما موثر باشد مثبت ، به زمان حال ، و با بیان کلمات احساسی و عاطفی  و بصورت واضح و شفاف و خطاب به خودتان بسازید.و با تاکید بنویسید که من ....،یا ، بهتر از آن هستم و بسیار لذت می برم . این جملات پر قدرتمندترین چملاتی هستند که ضمیر نا خود آگاه شما دستور تلقی می کند و در پی بدست آوردنش خواهد بود .

 

جملات تایید آمیزتان را بنویسید ، در روز سه بار آنهارا بلند بلند بخوانید و خود را در آن موقعیت تصور کنید .صداها یی که در زمان تحقق رویایتان دوست دارید بشنوید ، احساسی که آن زمان خواهید داشت و ...همه را واضح و شفاف تصور کنید. و بعد مجددا جملاتتان را با این احساسات باز نویسی کنید .هرزمانی که فرصت می کنید این جملات را تکرار و تصورات ذهنیتان را تقویت کنید تا ناخودآگاهتان مسیر دست یابی را راحت تر بیابد و شما را سریع تر برای رسیدن به آن موقعیت یاری نماید

 

اصل یازدهم :آنچه را می خواهید ببینید و آنچه را که می بینید بدست آورید.                                                                                                             "تخیل یعنی همه چیز ، یعنی پیش پرده ای از تمام جذابیتهای آینده زندگی ."    آلبرت انیشتن

تخیل و یا همان تجسم تصاویر شفاف و زنده در ذهن ، از جمله ابزارهای موفقیت است که همه آن را دارند اما کمتر کسی از آن استفاده می کنند . این ابزار ، روند کسب موفقیت را به سه شکل سرعت می بخشد : 1)تخیل ، نیروهای خلاق ضمیر ناخودآگاه را فعال می کند . 2)تخیل با برنامه دادن به سیستم فعال سازی شبکه ای مغز RAS ، باعث تمرکز مغز شده و منابع در دسترسی را که پیش از این به آنها توجه نمی شده ، رد یابی می کند . 3) تخیل مثل مغناطیس باعث جذب افراد، منابع و فرصت هایی به سمت شما می شود که شما را در دستیابی به اهدافتان یاری خواهد کرد .

 

روند استفاده از تخیل بسیار ساده است . تنها کاری که باید بکنید آن است که چشم تان را ببندید و هدف هایتان را محقق شده فرض کنید . تصاویر را تا ممکن است واضح و شفاف ترسیم کنید. همه اهدافتان را چه در حوزه کار و چه در باره تفریح ، خانواده ، مسائل مالی ، شخصی ، روابط عاطفی و یا فعالیتهای انسان دوستانه ، روی کاغذ بیاورید و هرروز آنها را مرور ، تایید و تجسم کنید. اگر اهل دعاو نیایش  هستید، بعداز هربار نیایش تخیل خودرا بکار بیاندازید.به تصاویر ذهنی خود صداو احساس را هم اضافه کنید . محققان دریافته اند که وقتی تصاویر ذهنی با احساسات شدید عجین شوند ، برای همیشه در حافظه انسان ثبت و ضبط می گردند.  اگر  هنگام تخیل ،تصاویر واضح و شفاف نمی بینید وبا تجسم ذهنی مشکل دارید از عکس ، تصویر و نمادی از آن هدف برای تمرکز ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه خود برروی اهدافتان استفاده کنید .

 

اصل دوازدهم :باور داشته باشید و جوری عمل کنید که انگار شکست خوردن محال است .                                                                                                  یکی از بزرگترین  راهبردها ی موفقیت ، عمل کردن به گونه ای است که انگارپیشاپیش به جایی که می خواهید رسیده اید . این یعنی آن که مثل کسی که به هدفش رسیده فکر کنید ، حرف بزنید ، لباس بپوشید ، عمل کنید و احساس کنید . عملکرد فرضی ، فرمان های قدرتمندی به ضمیر نا خودآگاه تان می فرستد تا شیوه هایی خلاقانه برای دستیابی به اهدافتان پیدا کنید . سیستم فعال سازی شبکه ای مغزتان RASنیز هر چیزی را که در مسیر موفقیت به کارتان آید ، پیدا می کند و پیامهای قدرتمندی به جهان اطراف می فرستد مبنی بر اینکه هدف نهایی مورد نظر شما کدام است .

 

 

افراد موفق سرشار از اعتماد به نفس اند . آنچه را که می خواهند ، طلب می کنند و چیزی را که نمی خواهند رک می گویند . به زعم ایشان هرچیزی امکان پذیر است و آنها آماده اند تا ریسک کرده و موفقیت خودرا جشن بگیرند . همین الان شروع کنید و آنی باشید که می خواهید .سپس کارهایی را که برای رسیدن به هدف لازم است انجام دهید و به زودی خواهید دید که چه ساده تمام چیزهایی که از زندگی می خواهید-سلامتی ،ثروت و روابط عالی و...-به دست می آورید.

 

اصل سیزدهم :اقدام کنید .                                                                                                              دنیا بابت چیزی که می دانید به شما چیزی پرداخت نمی کند . بابت کارتان است که پول می گیزید .یکی از اصول بدیهی موفقیت آن است که "جهان ، پاداش عمل را می پردازد ." با وجود صحت و سادگی این اصل ، جای تعجب است چرا خیل عظیمی از مردم در مراحل تحلیل ، برنامه ریزی و سازمان دهی گیر می افتند . در حالی که تنها لازم است دست به کار شوند .

وقتی وارد عمل می شوید ، همه چیزهایی که شما را به سمت موفقیت هدایت می کنند ، ناگزیر به تحرک در می ِآیند . اطرافیان شما می فهمند که در قصد خود جدی هستید . بیدار می شوند و توجه می کنند. آنهایی که هدف های مشابهی دارند با شما هم سو می شوند . چیزهایی را به تجربه یاد می گیرید، که نمی شود با گوش کردن به صحبت های دیگران ویا کتاب خواندن یاد گرفت . برای بهتر شدن امور باز خورد می گیرید ودر میابید که چطور کارها را سریع تر و موثر تر به انجام برسانید . کسانی را جذب می کنید که از شما حمایت کرده و تشویق تان می کنند . وقتی وارد عمل می شوید همه چیزهای خوب به سمتتان سرازیر می شود .

ادامه در پست بعدی...



دیدگاه ها

ارسال نظر


اگر تصویر خوانا نیست اینجا کلیک کنید
همزمان با تأیید انتشار نظر من، به من اطلاع داده شود.
* نظر هایی كه حاوی توهین است، منتشر نمی شود.
* لطفا از نوشتن نظر های خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.