25 اصل موفقیت( جک کنفیلد)



25 اصل موفقیت( جک کنفیلد)

قسمت اول

" اصول کنفیلد ساده هستند ولی نتیجه ای که بوسیله این اصول شما به آن خواهید رسید، فوق العاده خواهد بود "   آنتونی رابینز                                                                                                                                                       

"زندگی مثل قفل های رمزدار می ماند . باید رقم های صحیح و ترتیب درست آنها را پیداکرد . آن وقت هرچه که بخواهید ، به دست می آورید "      برایان تریسی

ین اصول اگردرست به کار برده شوند ، همیشه کارسازند . ... واقعیت این است که شما هم می توانید  موفق شوید تنها لازم است که تصمیم بگیرید چه می خواهید ، و بدانید که استحقاقش را دارید و اصول موفقیت را بکار بندید.این اصول برای همه و هر شغلی یکسان  است . فرقی نمی کند که هدفتان چه باشد .  ... اگر آنها را یاد بگیرید و متناسب با شرایط خودتان و بطور منظم ، هرروز به کار ببندید ، زندگیتان از این رو به آن رو خواهد شد .

 

نمی شود کسی را استخدام کنید که به جای شما نرمش کند . بدیهی است که اگر قرار باشد از نرمش کردن چیزی عایدتان شود ، خودتان باید آن را انجام دهید . حالا چه نرمش باشد و چه مطالعه ، یادگیری زبان ، خلق یک گروه فکری نخبه ، ... همه را شما باید انجام دهید . هیچ کس دیگری به جای شما نمی تواند این کارها را انجام دهد . من می توانم این اصول را به شما بیاموزم ، اما خودتان باید آ نها را به کار ببندبد . اگر تلاش کنید ، قول می دهم که به نتیجه اش بیارزد .

 

هرتغییری به تلاش مداوم نیاز دارد تا بتوان بر مقاومت های چندین ساله درونی و بیرونی غلبه کرد ....در راه رسیدن به هرهدفی ، طبیعی است که با مانع روبرو شوید و موقتا احساس در جا زدن کنید . این کاملا طبیعی است . هرکسی که تا به حال ساززده ، ورزش کرده و یا مشغول هنرهای رزمی بوده ، می داند که بعضی وقتها به جایی می رسد که انگار دیگر نمی شود پیشرفت کرد . همین جاست که افراد ناوارد ، اغلب دست از تلاش می کشند و یا سراغ ساز و ورزش دیگری می روند . ... صبور باشید استقامت به خرج دهید . تسلیم نشوید . سرانجام پیروز خواهید شد . این اصول همیشه کارسازند .

نمی شود کسی را استخدام کنید که به جای شما نرمش کند . بدیهی است که اگر قرار باشد از نرمش کردن چیزی عایدتان شود ، خودتان باید آن را انجام دهید . حالا چه نرمش باشد و چه مطالعه ، یادگیری زبان ، خلق یک گروه فکری نخبه ، ... همه را شما باید انجام دهید . هیچ کس دیگری به جای شما نمی تواند این کارها را انجام دهد . من می توانم این اصول را به شما بیاموزم ، اما خودتان باید آ نها را به کار ببندبد . اگر تلاش کنید ، قول می دهم که به نتیجه اش بیارزد .

 

هرتغییری به تلاش مداوم نیاز دارد تا بتوان بر مقاومت های چندین ساله درونی و بیرونی غلبه کرد ....در راه رسیدن به هرهدفی ، طبیعی است که با مانع روبرو شوید و موقتا احساس در جا زدن کنید . این کاملا طبیعی است . هرکسی که تا به حال ساززده ، ورزش کرده و یا مشغول هنرهای رزمی بوده ، می داند که بعضی وقتها به جایی می رسد که انگار دیگر نمی شود پیشرفت کرد . همین جاست که افراد ناوارد ، اغلب دست از تلاش می کشند و یا سراغ ساز و ورزش دیگری می روند . ... صبور باشید استقامت به خرج دهید . تسلیم نشوید . سرانجام پیروز خواهید شد . این اصول همیشه کارسازند .

اصل اول :مسولیت کامل زندگی تان را بپذیرید .                    

"شخصا باید مسولیت خودرا بپذیرید . نمی شود شرایط ، فصل های سال و یا مسیر بادرا عوض کرد ، اما خودتان را که می توانید تغییر دهید ."       جیم ران

 

تنها یک نفر مسئول کیفیت زندگی شماست ، آن شخص خود شمایید .اگر می خواهید موفق شوید ، باید مسئولیت صددرصد تمام تجارب زندگی تان را بپذیرید . سطح موفقیت ، نتایجی که می گیرید ، کیفیت روابط ، وضعیت سلامت و آمادگی جسمانی ، درآمد ، دیون ، احساسات و خلاصه همه چیز به این بستگی دارد .  و این اصلا راحت نیست .

 

در واقع اکثر ما یاد گرفته ایم که برای آنچه در زندگی خوش مان نمی آید ،دیگران را سرزنش کنیم . والدین ، رییس ، دوستان ، رسانه ها ، همکاران ، ارباب رجوع ، همسر ، آب و هوا ، اقتصاد ، صور فلکی ، بی پولی و خلاصه هرکس و هر چیزی را ملامت می کنیم .و هیچ وقت مشکل واقعی ، یعنی خودمان را نمی بینیم .

اگر می خواهید یک زندگی رویایی بسازید بایدمسئولیت صددرصد آن را بپذیرید . یعنی بهانه نگیرید ، خودرا قربانی این و آن ندانید ، برای نتوانستن ها و نشدن ها دلیل نتراشید و تقصیر را گردن شرایط بیرونی نیندازید . همه اینها را برای همیشه باید کنار بگذارید .

 

اگر چیزی بر خلاف  نقشه شما پیش رفت ، باید از خودتان بپرسید :"چگونه این موقعیت را پیش آوردم ؟ به چه فکر می کردم ؟باورهایم چه بود ؟ چه گفتم و چه نگفتم ؟چه کار کردم و یا نکردم که به این نتیجه رسیدم ؟ چه کار کردم که باعث شد طرف مقابل آن طور عمل کند ؟ دفعه بعد باید چه طور عمل کنم که به نتیجه دلخواهم برسم ؟

اصل داستان این است که موفقیت یا شکست ،فقر و ثروت ،سلامتی یا بیماری ، صمیمیت یا بیگانگی ، شادی یا سرخوردگی ،نتیجه واکنش شما به رخدادهای قبلی زندگی تان است .       

نتیجه = واکنش + رخداد

تفکرتان را عوض کنید تا رفتارتان تغییر کند . متأسفانه بیشتر ما چنان اسیر عادات خود هستیم ، که هرگز رفتارمان را عوض نمی کنیم . ما مجموعه ای از واکنش های مشروطیم که بدون اختیار  ماعمل می کنند. اما بایداین اختیار را باز پس بگیرید. اختیار افکار ، تصاویر ذهنی ، آرزوها ورویاهاو رفتارخود .در واقع هرچه که بدان فکر می کنید ،می گویید و یا انجام می دهید ،باید هدفمند و هم سو با مقصود ، ارزش ها و اهداف شما باشد .

 

شما در زندگی تنها اختیار سه چیز را دارید :افکارتان ، تصورات ذهنی تان و اعمال و رفتارتان . نحوه به کار گرفتن این سه چیز ، تجربه های شمارا تعیین می کند . اگر آنچه را که تولید یا تجربه می کنید دوست ندارید ، باید واکنش هایتان را تغییر دهید . افکار منفی تان را کنار بگذارید و مثبت فکر کنید .  اگر کاری را که همیشه می کرده اید ادامه دهید ، همان نتیجه همیشگی را به دست خواهید آورد .

 

"سرزنش کردن دیگران را ترک کنید . این کار یعنی اتلاف وقت . هر چقدر هم که تقصیر را گردن دیگران بیندازید ویا از دیگری ایراد بگیرید ، این باعث تغییر شما نخواهد شد ." وین دایر                                         

اگر می خواهید پیروز شوید ، باید واقعیت را قبول کنید . این شمایید که عمل کردید ، فکر کردید ، احساس کردید و انتخاب کردید تا به این مرحله که الان هستید گام بگذارید . همه اش کار خودتان بوده .

 

شکایت کردن را کنار بگذارید . شرایطی که از آن شکایت می کنیم ذاتا تغییر پذیرند ، اما خودمان تصمیم می گیریم که تغییرشان ندهیم . هرکسی می تواند شغل بهتری داشته باشد ، شریک دلخواهش را برای زندگی انتخاب کند ، پول بیشتری در بیاورد ، در خانه و محله بهتری زندگی کند و غذای سالمتری بخورد ، اما تمام اینها نیازمند تغییر دادن خودمان است و ریسک دارد . ریسک بیکار شدن ، تنها ماندن ، مسخره شدن ویا مورد قضاوت دیگران قرار گرفتن .

 

 

باید ازخودتان ،خانواده ، دوستان ، همکاران ، مدیران ، معلمان ، مربیان ، و حتی مشتری ها بخواهید که به شما بازخورد بدهند . بپرسید : " آیا کاری که می کنم جواب می دهد ؟ نمی شود بهتر عمل کرد؟ کاری هست که بتوانم بکنم و نمی کنم ؟ یا اینکه کاری هست که می کنم و نباید انجام بدهم ؟ چه چیزهایی باعث محدودیت من می شود ؟"از سوال کردن نترسید. خیلی ها می ترسند از دیگران در مورد نحوه عملکرد خودشان بازخورد بگیرند.اما ترس ندارد . حقیقت را که نمی شود تغییر داد.

 

پس به واقعیت ها توجه کنید. به زندگی تان و اطرافیان خود دقت کنید. آیا شما و آنها خوشحال و راضی هستید ؟ آیا همه چیز از تعادل ، زیبایی، راحتی و سادگی برخوردار است ؟ سازو کارتان جواب می دهد ؟آنچه راکه می خواهید به دست آورده اید؟ دارایی خالص تان رو به افزایش است ؟ در تمام حوزه های زندگی در حال پیشرفتید ؟ اگر پاسختان منفی است ، پس باید چیزی عوض شود و فقط خود شما می توانید این تغییرراایجاد کنید .

اصل دوم : بدانید که چرا دراین وضعیتید. همه ما برای هدف خاصی به دنیا آمده ایم .شناسایی، پذیرش و احترام به این هدف ، شاید مهم ترین کاری باشد که افراد موفق می کنند.آنها برای درک اینکه چرا به این دنیا آمده اند، وقت می گذارند و بعد این هدف را با شورو اشتیاق دنبال می کنند .

 

اگر هدفی در زندگی نداشته باشید ،به سهولت در سفر زندگی از مسیر اصلی دور می افتید . به بی راهه می روید و موفقیت های ناچیزی کسب می کنید . اما با هدف ، همه چیز زندگی در جای صحیح خودش قرار می گیرد . هدفمند بودن یعنی اینکه هرچه را دوست داریدانجام دهید و آنچه برایتان مهم است به دست بیاورید . وقتی واقعا هدفمند باشید ، مردم، منابع و فرصت های مورد نیاز ، خودشان به صورت طبیعی سراغ تان می آیند.

 

 

بدون وجود یک هدف غایی به عنوان قطب نمای راهنما ، باقی اهداف و برنامه هایتان باعث رضایت شما نخواهد شد. "سامانه راهنمای درونی شما، شادمانی شماست . وظیفه روح ، وفاداری به تمایلات خودش است . روح باید خودرا کاملا در اختیار خواسته اصلی خود قرار دهد ."        بانو ریکا وست

 

اصل سوم :آنچه را می خواهید انتخاب کنید .                                        

گام نخست و ضروری برای دستیابی به آنچه که از زندگی می خواهید ، انتخاب آن است .          "بن استاین"                        

وقتی مشخص شد برای چه به این جهان آمده اید ، باید تصمیم بگیرید که می خواهید چه بکنید ، چه باشید و چه جیزهایی داشته باشید. چه جیزی را می خواهید تجربه کنید ؟ و مالکیت چه چیزهایی را می خواهید کسب کنید ؟ در سفر از جایی که هستید به جایی که می خواهید برسید ، باید انتخاب کنید که کجا می خواهید باشید !به عبارت دیگر موفقیت از نگاه شما چه شکلی دارد.

 

از دلایل اصلی اینکه خیلی ها به آنچه که می خواهند نمی رسند ، این است که نمی دانند چه می خواهند ! آنها خواسته های خودرا به صورت شفاف و دقیق تعریف نکرده اند . درون تک تک ما بذر کوچکی نهاده شده که هدف زندگی ما در آن معلوم است . متآسفانه گاهی این بذر در واکنش به والدین معلمان ، مربیان و دیگر الگوهای بزرگسال ، در طول دوران رشد ما گم می شود !

 قرار نیست آرزوهای دیگران را برآورده کنید .                                          

در مسیر زندگی ما یاد می گیریم که برای کسب تایید دیگران ،خواسته ها و تمایلات واقعی خودرا فراموش کنیم و در نتیجه کارهایی انجام می دهیم که نمی خواهیم .

پس چطور می توان تمایلات واقعی رااز نو بازشناسی کرد ؟چطور می توان بدون ترس ، شرم و یا ملاحظه ، خواسته های واقعی خودراباز یافت ؟ چطور می توان دوباره باشورو شوق واقعی خود آشتی کرد؟در ابتدایی ترین سطح ، می توان به ترجیحات خود در موقعیت های مختلف احترام گذاشت ، چه بزرگ و چه کوچک . نباید این ترجیحات فردی را کوچک بشمارید .

اگرواقعا می خواهید نیروی خودرا باز یابید و به آنچه که اززندگی می خواهید برسید ، باید این حرفها را کنار بگذارید که :" نمی دانم ،اهمیتی ندارد، فرقی برای من نمی کند ." هروقت با یک انتخاب روبرو شدید ، هرچقدر هم که کوچک و بی اهمیت بود ، ببینید ترجیح تان چیست .

یکی از راههای مشخص کردن خواسته هایی که واقعا می خواهید ،نوشتن فهرستی از تمام آن چیزیست که قبل از ترک این دنیا می خواهیدبه دست آورید .برای رسیدن از جایی که هستید به جایی که می خواهید باشید، باید دو چیز را بدانید :کجا هستیدو جایی که می خواهید به آن برسید کجاست ؟ رویای شما ، همان توصیف دقیق جایی است که می خواهید به آن برسید.برای رسیدن به یک زندگی متعادل و موفق ، رویای شما باید این هفت حوزه را پوشش دهد : شغل و حرفه ،شرایط مالی ، تفریح و اوقات فراغت ، سلامت و تندرستی ، روابط فردی ،کمک به جامعه و اهداف شخصی .

 

روند رسیدن از جایی که هستید به جایی که می خواهید باشید ، درست مثل استفاده از فناوری جهت یابی "GPS" در اتومبیل های آخرین مدل است . کافی است بدانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید ، تا سیستم کار کند . موفقیت در زندگی نیز به همین شیوه عمل می کند. تنها کاری که باید بکنید ، تعیین مقصد از طریق تبیین آرزوهایتان است. آن وقت با تعیین هدف ، تایید آن و تجسم آینده ، باید روی مقصد قفل کنید و حرکت در مسیر صحیح را آغاز نمایید . GPS" درونی شما در طول مسیر ، راه درست را به شما نشان خواهد داد .

 

"افراد موفق تر ، رویاهای بزرگ تری دارند . خطر بزرگی که بیشتر مارا تهدید می کند ، این نیست که هدف مان بیش از اندازه دور است و به آن نمی رسیم ، بلکه این هدف ، بیش از حد دست یافتنی است و به آن می رسیم .  "             میکلانژ

 

"اگر انتخاب خودرا تنها به آنچه که به نظر ممکن ویا منطقی می رسد محدود کنید ، خودرا از خواسته های واقعی تان جدا کرده و تنها چیزی که برای تان می ماند ،یک جور سازش است ."    رابرت فریتز

 اصل چهارم:باور کنید که می شود.                                             

ناپلئون هیل گفته :"هرآنچه که ذهن بتواند تصورو باور کند ، دست یافتنی است." در واقع ذهن چنان ابزار قدرتمنی است که می تواند عملا هرچیزی را که بخواهد در اختیارتان بگذارد . اما باید اول باور کنید که آنچه می خواهید، شدنی است .

 

خودتان را باور کنید و دنبال خواسته هایتان بروید . " دیر یا زود ، کسانی پیروز خواهند شد که فکر می کنند می توانند پیروز شوند ."         ریچارد باخ

گاهی چشم در چشم و با قدرت ، آنچه را که می خواهید به خود یادآوری کنید، اعتماد به نفستان به طرز خارق العاده ای افزایش می یابد . هررویایی که دارید ، به آیینه نگاه کنید و بگویید که به دستش خواهید آورد ، به هر قیمتی که شده !

اصل پنجم:خودتان را باور کنید                        خود باوری یک انتخاب است. این طرز فکر به مرور زمان شکل می گیرد . هرچندحضوروالدین مثبت و حامی ، کمک شایانی می کند ، واقعیت آن است که اکثر ما والدین معمولی داشته ایم که ناخواسته همان عقاید محدود کننده و شرایط منفی را که خودشان با آن بزرگ شده بودند به ما منتقل کرده اند .انتخاب اینکه چه چیزی را باید باور کرد، با شماست .

" نمی توانم "را دور بیاندازید.عبارت "نمی توانم"،قدرتمندترین نیروی منفی درروان بشر است . عباراتی مثل نمی توانم ، کاش می توانستم و ...واقعا توان شما را سلب می کند. با گفتنش جدا ضعیف تر می شوید.زندگی تان را با اعتقاد به ناتوانی خود ، هدر ندهید .هرچه را بخواهید انجام دهید از همین الان برای رسیدن به آن تلاش کنید.همه چیز به طرز تلقی شما خلاصه می شود .

 

"اینکه دیگران در مورد شما چه فکر می کنند ، ربطی به شما ندارد . خودتان را باور کنید حتی اگر هیچ کس باور نکرد . آن وقت است که پیروز می شوید .  "   ونوس ویلیامز            

ادامه در پست بعدی...                             



دیدگاه ها

ارسال نظر


اگر تصویر خوانا نیست اینجا کلیک کنید
همزمان با تأیید انتشار نظر من، به من اطلاع داده شود.
* نظر هایی كه حاوی توهین است، منتشر نمی شود.
* لطفا از نوشتن نظر های خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.